حسرت و حرص روز آخر
سحری بیدار نشدم…
منع پزشکی پس از کمآبی شدید سال گذشته که باعث تحت تاثیر قرار گرفتن ستون فقرات و بعدش عمل جراحی سنگین داشته باشم، هر ثانیه، کارت قرمز از سوی خانواده برای روزه دریافت کردم…
تحمل روزه نگرفتن ماه رجب و شعبان را نداشتم…
اولین تست ماه رجب، بسیار خطرناک و بستری منجر شد ولی انگار بدن ریکاوری شد و ماه شعبان بیدردسر شد
امروز سحری از فرط خستگی بیدار نشدم، همسر هم به توصیه پزشک، بیدارم نکرد…
مامان مدیونم کردم امروز روزه بگیرم…
دلخوش به اینکه توان ماه رمضان داشته باشم….
جلوی سوپری ترمز کرد
مثل بچهها بغض کردم، من چیزی نمیخوام، برای خودت بگیر…
برگشت بیا عشقت ساقه طلایی خریدم…
بغضم با باران ترکید…
قدر سلامتی را تا زمان سالم بودن نمیدانیم و بعد از آن فقط حسرت و حرص همراهت میشود….
خدا کند که روز اعلام نتایج، حسرت به دل نمانیم، هر روز اخری، نماینده روز اعلام نتایج هست….