روزگاری دختران متفاوت بودند، از گربه میترسیدند و جیغ میزدند و یکی از اسباب ازدواج در کنار کاسه آش، جیغ از دیدن گربه و رستم شدن پسر و فراری دادن گربه بود…
اما…
الان از وقتی دختران گربه بغل میکنند بیمحابا باید هم آمار ازدواج کم شود یا زود به طلاق بینجامد…
بچه که بودم، شبی یکی از بانوان محترمه، بخاطر بازی کردن مهر دعوایم کرد و من هم سرشار از غرور، قهر کردم و مسجد یکهفته نرفتم. بعد از یکهفته پدرم یک بسته ۲۰تایی مهر خرید و گفت خانم فلانی این مهرها فقط مخصوص بازی بچههاست. هنوز آن ۲۰ مهر مخصوص بچهها در قفسه جامهری فلزی مسجد هست و دیگر بچهای بخاطر مهربازی دعوا نشد.
و من هم فرزند خلف همان پدر…
هفته گذشته جمعه راهی یکی از امامزادههای قم شدیم، و امان از خانمهای خادم، بچهران از مسجد و امامزاده که به دخترک و چند بچه دیگر گیر داد چرا مهرها را جابجا کردید مگر مهر اسباببازی هست و بغضی که بچهها کردند و همه گوشهای غمباد کردند، در دلم گفتم کاش برای خادمان هم اول تست روانشناسی بگیرند و بدانند پیامبر ما بخاطر بازی بچهها سجده را طولانیتر کرد. سریع از امامزاده بیرون رفتم و ۲۰مهر از مغازه جلوی امامزاده خریدم با یک جامهری و کاغذ و ماژیک… بالای جلومهری نوشتم لطفا با بچهها دعوا کنید این مهرها با هزینه شخصی برای بازی بچههاست…. وقتی به بچهها گفتم با این مهرها میتوانید بازی کنید انگار دنیا را به آنها داده بودم و یکی از آنها گفت خاله میری بهشت! گفتم شیطون بخاطر چی؟ گفت پیامبر گفتن هر کسی بچه ها را خوشحال کند بهشتی هست….
با خلاقیت بچهها را جذب مساجد و امامزاده ها کنیم نه با بداخلاقی دفع کنیم!
در رَهِ عشق نشد کَس به یقین محرمِ راز
هر کسی بر حَسَبِ فکر، گُمانی دارد
در مسیر رجوع به حقیقت و در شرایط قرارگرفتن در معرض تجلیات ربّانی، هر اندازه هم که انسان جان خود را آماده کند، تنها بهرهای از انوار آن حقیقت را دریافت میکند و شیدای آن حضور میگردد و همچنان خود را مطابق ظرفیت و امکانی که دارد طالب و شیفته حضوری برتر و بیشتر مییابد ولی هیچگاه آنطور نخواهد بود که صاحب حقیقت شود و گمان کند صاحب همه انوار و تجلیات الهی و ربّانی شده است، بلکه آنقدر هست که هرکس به اندازه فهمی که از حقیقت دارد، در عین آنکه از اُنس با حقیقت به جهت عشق و شیداییاش محروم نیست، گمانی نسبت به آن در نزد خود دارد، بدون آنکه گمان کند صاحب حقیقت شده و همه زیبایی عشق حقیقی در همین امر است که انسان را مقابل بینهایت شیدایی و امیدواری قرار میدهد بدون آنکه گمان کند به حقیقت رسیده است.
خیلی در امر جهاد تبیین باید مراقب بود. گاهی اوقات بدون بصیرت، برخی افراد و متاسفانه برخی طلاب، اشخاصی که هیچ شناختی در جامعه در خصوص آنان نیست و تنها استادی هستند یا فلان جا کار میکنند، بخاطر یک توییت بزرگ و معروف میکنند در صورتیکه شاید از هزار نفر، یک نفر توئیتر دداشته باشد و بقیه از آن مطلب و آن فرد مطلع نباشد… لطفا بصیر باش ای خواهر طلبه و بیخود هزار پست درباره یک استاد یک دانشگاه یا رئیس یک شرکت نگذار و توئیت وی را منتشر نکن، تا باعث شکلگیری سلبریتی دیگری شوی، اگر شما پیام او را پخش نکنی، شاید این ذهنیت در بین هزاران نفر شکل نگیرد و آن فرد محدود به همان توئیتر و دانشگاه و شرکت خودش بماند… دقیقا شما امثال شهاب حسینی را بزرگ کردید وقتی متنی نوشت که من مذهبی هستم و… شما فیلمش را پخش کردی متنش را پخش کردی و وقتی گفته شد این کار انجام ندهید نقد و ناسزا که این فرد بازیگر ارزشی هست…. بصیرت داشته باشید وگرنه با فضای مجازی خداحافظی کنید…
مقام معظم رهبری مدظله العالی:
دشمن در رأس نقشههایش تبلیغات است؛ به قول خودشان پروپاگاندا است. علاجِ پروپاگاندا «تبیین» است، تبیین حقیقت از زبانهای مختلف، از حنجرههای مختلف، با تعبیرات مختلف، با ابتکارات مختلف؛ تبیین. وسوسهای را که روی آن جوان یا نوجوان اثر میگذارد، چه میتواند برطرف کند؟ باتوم که نمیتواند برطرف کند،؛ آن وسوسه را تبیین میتواند برطرف کند. این مطلب اوّل. جهاد تبیین را جدّی باید گرفت. همه، در حوزه، در دانشگاه، در صداوسیما بالخصوص، در مطبوعات، در هر جایی که شما ایستادهاید و یک شعاع پیرامونیای دارید و میتوانید روی آن اثر بگذارید، باید تبیین انجام بگیرد؛ تبیین درست، تبیین صحیح.۱۴۰۱/۱۰/۱۹
درخت دردانه بابا، با آن قد کوتاهش در بین درختان دیگر… درختها همه بچههای بابا بودند… و این درخت عزیزدردانه… تا رسیدیم، مامان اینا رفته بودند بهشت معصومه به منزل جدید خاله… دیر رسیدیم و اصلا دل و دماغ رفتن نداشتم، مخصوصا با فوارهای که از دماغ جاری بود و صدای خروسکی… بابای دخترک و دخترک رفتند خرید خوراکی… به حیاط رفتم و دیدم درخت انجیر هنوز بی برگ هست ولی انجیرها مثل مروارید به شاخهها… بی دلیل نیست که قسم به آن خورده شده است چون بی مثال هست… والتین و الزیتون