یک جاده دو سویه
به سمت مسیر در حرکت بودیم، دائم به فکر بودم چوقت میرسیم و میگفتم تا کجا جاده ادامه دارد، یکدفعه پشت سرم را نگاه کردم و با غرور گفتم خیلی راه را آمدیما… خندید گفت چقدر حال زندگی و اعمالمان برای رفتن یکسان است و با لهجه زیبای خود ادامه داد:
“آن کسی که مقصدی در پیش دارد؛ تا آنگاه که در حال سیر به سوی مقصد است، قسمت های طی نشده را می بیند. اما آنگاه که پشت به مقصد نمود، قسمت های طی شده را خواهد دید. مقصدی که شما نیمی از آن را پشت سر گذارده اید و نیمی از آن را در پیش رو دارید، طبیعتاً تا در حال سیر هستید نیمه سیر نشده را می بینید، اما همین که پشت به مقصد نمودید نیمه سیر شده را خواهید دید. همچنین است حال و هوای آن کس که رفته ها و نرفته، کرده ها و نکرده های خویش را می بیند. آن کس که رفته ها و کرده های خود را می بیند باور کند که پشت به مقصد دارد و آن کس که نرفته ها و نکرده ها را می نگرد تردیدی نداشته باشد که رو به مقصد دارد.”