الگوی معرفت و عشق در داستان عاشورا
▪️امام حسین علیه السّلام حج را نیمه کاره رها کرد و به کربلا آمد. یعنی حجِّ حسینی حجی است که باید در منای عشق حسینی اقامت کرد.
▪️در عرفات فقط یک وقوف کوتاه کافی است، حتی اگر بعد از ظهر روز عرفه، فقط یک لحظه در عرفات حضور پیدا کنید، حجّ شما درست است، البته بدون حضور در عرفات و درک نکردن عرفات حج باطل است. یعنی باید به معرفت رسید. حج یعنی قصد، وقتی قصد کوی دوست کردی، باید اوّل دوست را بشناسی و به معرفت برسی.
▪️ یک وقوف کوتاه در عرفات کافی است؛ یعنی در منزل عقل و بحثهای تئوریک متوقّف نشو، یک عمر هی در جا نزن، هی خودت را مشغول به بحثهای ذهنی نکن و از حرکت باز نمان، از عشق باز نمان.
▪️عرفات برای گذر کردن است، عقل برای عبور کردن است، عقل منزل توقّف نیست. هنر عقل این است که تو را به درِ خانهی محبوب و معشوق میرساند.
▪️عقل دلیل و راهنماست، راه را نشان میدهد، به در خانهی خدا و اولیای خدا میآورد، آنجا جایی نیست که بخواهی خدا و اولیای خدا را با ترازوی عقل خود بکشی، آنجا باید عاشقانه رفتار کنی.
▪️امّا در منا چه؟ در منا باید بیتوته کنی، آنجا سه شب میهمان معشوق هستی، به خانه معشوق آمدهای.
▪️اباعبدالله الحسین علیه السّلام آن حجّ ظاهری که از حقیقت حج تهی شده بود را رها کرده و حجّ حقیقی را برپا کرد. در حجّ اباعبدالله علیه السّلام، هم وقوف در عرفات و معرفت مکتب حسینی ضروری است و هم بیتوته در خانهی عشق اباعبدالله الحسین علیه السّلام.
▪️هر کسی میخواهد از این مکتب درس بیاموزد و بهره بگیرد، باید هر دوی این ابعاد را داشته باشد که متأسفانه غالباً نوعی افراط و تفریط میبینیم.
▪️یا چنان در بحثهای تئوریک و علمی غرق شدهاند و از جنبههای عاطفیِ داستان عاشورا محروم ماندهاند.
▪️یا از آنطرف چنان در نوحه خوانی و سینه زنی و گریه کردن و عشق بازیهای عاطفی غرق شدهاند که از برخورد تحلیلی و درک درست از واقعه عاشورا محروم ماندهاند.
▪️اسلام، جامع هر دوی اینهاست، روزی که پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم میرفتند، فرمودند:
إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ كِتَابَ الله وَ عِتْرَتِی
▪️کتاب الله مظهر معرفت و اهل بیت علیهم السّلام مظهر ولایت و عشق و دلدادگی هستند، این دو مکمّل یکدیگرند.
▪️پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم نه کتاب را به تنهایی گذاشت، آنطور که اهل سنّت میگویند، و نه اهل بیت علیهم السّلام را به تنهایی مطرح کردند. فرمودند: این دو تفکیک ناپذیرند.
إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ
▪️معرفت و عشق تفکیک ناپذیرند و اگر کسی بخواهد از مکتب اباعبدالله علیه السّلام بهرهی وافر ببرد، باید عاشقانه و عارفانه وارد عرصهی درس آموختن از این مکتب بشود.
▪️ائمه علیهم السّلام بر احیای خاطره عاشورا تأکید فراوانی دارند. چقدر بر اهمیت عزاداری اباعبدالله الحسین علیهالسّلام، اشک ریختن در مصائب آن حضرت و برپا داشتن مجالس ذکر ایشان تأکید شده است و چه تعابیر عجیبی در این خصوص در روایات شده است.
▪️این تأکیدات برای شناختن واقعه عاشورا و بهره گیری از آن، برای عارف شدن و عاشق شدن و در یک کلام برای مسلمان و مؤمن حقیقی شدن و برای اختیار کردن الگوی معرفت و عشق در داستان عاشورا و طبق آن الگو، خود را سامان دادن و به آن شکل درآوردن است.
▪️یکی از شروط استطاعت حج آن است که هیچ خطر جدّیِ جانی و یا مالی، انسان را تهدید نکند، والا حج واجب نیست، امّا عجیب آنجاست که در رفتن به زیارت مرقد مطهر اباعبدالله الحسین علیه السّلام روایاتی داریم که کاملاً خلاف این است.
▪️هر چقدر خطر سنگینتر و جدّیتر شده، تأکید ائمه علیهم السّلام بر رفتن به زیارت اباعبدالله علیه السّلام بیشتر شده است، این نشان میدهد حجّ حقیقی کدام است و کعبهی حقیقی کجاست.
▪️هیچ خطری سبب نشد ائمه علیهم السّلام بگویند از زیارت امام حسین علیه السّلام چشمپوشی کنید، بدین خاطر که این مکتب، مکتبی است که حقیقت اسلام در آن آموخته میشود و اهداف اسلام در آن محقّق میشود.