هشدار به ویرانگران مرام طلبگی
ماهایی که در منازل قدیمی و دار و درخت دار و اندرونی و بیرونی بزرگ شدیم اکنون که مجبور به زندگی در آپارتمان شدیم در قفسی زندانی شدیم ولی هر روز یک تلنگر برای درس گرفتن داریم. اتفاقی که در یکی از این روزها در این خانه های سر به فلک کشیده دیدم مغرور شدن و فراموش کردن برخی تعهدات باز برایم رژه رفتند و از طرفی ترسیدم که مبادا روزی از این دست طلبه ها شوم. در روضه مجازی امام شرکت کردم و اشک ریختم و التماس کردم معرفت طلبگی را به من مرحمت نما و یا مرا از این وادی خارج کند که لباس طلبگی را خدشه دار نکنم و … اما قصه از چه قراری بود؟
ماجرای از آنجا شروع شد که انتخاب مدیر بلوک و مدیر مجتمع شروع شد. روحانی که به گفته برخی از همسایگان کمتر لباس روحانیت به تن می کند مگر برای برخی زمانها. یک هفته مانده به شروع انتخابات، تعمیرات اساسی و مهر و محبت به همسایگان و دلجویی از تمامی همسایگان. ما هم که چند ماهی بود تازه به این مجتمع آمده بودیم خوشحال که طلبه ای این چنین جهادی و از دل و جان مایه میگذارد در تمام محافل از وی تعریف می کردیم. از قضا روز انتخابات مشکلی پیش آمد و در جلسه نبودیم پایان جلسه بود که لنگان لنگان و نالان به بلوک خود رسیدیم و چهره بشاش مدیر انتخاب شده بلوک را دیدیم ولی کمی دلگیر شدیم که چرا با دختران بدحجاب خوش و بش. چه دلیلی دارد؟! ولی همراه چند ساله ام گفت تو نمی دانی جریان چیست دلگیر نشو شاید اقوام محرم وی هستند ولی بازم دلگیر که چرا نباید اگر هم محرم وی هستند آنها را امر به معروف و نهی از منکر کند. گذشت تا دو چند وقت بعد به یکی از همسایگان که از قبل از ورود به این مجتمع وی را می شناختیم و خانواده ای به تمام معنا محترم هستند تهمت شکستن قفل زده شد. ولی با آبروداری همسایه ماجرا ختم به خیر شد. اما باز روزی دیگر… در حال رفتن به پیاده روی روزانه بودیم که خانوم همسایه گریان جلویم را گرفت و گفت به سر بریده امام حسین قسم نفرینش کردم. مات و مبهوت ماندم گفت خانم جان تو طلبه ای و خیلی دوست دارم ولی میترسم مثل این حاج آقا یه روزی تو زرد از آب دربیایی، با اشک و آه گفت چرا باید این حاج آقا هر شب روضه امام حسین بخونه چرا! دل به دلش دادم و فهمیدم که باز هم به این خانواده تهمتی زده شده است. و در آخر تهدید که من روحانی و صاحب مقام و … و قسمهای اینها که به جایی نرسیده و …. ولی برایم جالب بود که باز وی را حاج آقا خطاب می کرد و در ادای نامش بی احترامی نمی کرد..
دلم شکست چرا در لباس طلبگی تهمت به خانواده ای باآبرو زده شود، چرا باید پس از رسیدن به مقامی دیگرانی که باعث رسیدن به این مقام بودند را فراموش کرد. امام علی علیه السلام در قسمتی از فرمان تاریخی خود به مالک اشتر می فرماید: «انصاف برقرار کن میان خدا و مردم، و خویشتن و دودمان خاص خود و هر کس از رعیت که رغبتی به او داری و اگر چنین انصافی را برقرار نکنی، مرتکب ظلم گشته ای و کسی که به بندگان خدا ظلم بورزد خصم او خداست از طرف بندگانش و هر کسی که خدا با او خصومتی داشته باشد دلیلش را باطل سازد و او با خدا در حال محاربه است».
حواسمان باشد ویرانگر مرام طلبگی نباشیم. مسئولیم در مقابل این لباس.