25 اردیبهشت 1403
پله ها را آهسته و قدم به قدم بالا میرفتم… اعتقاد خاصی داشت حتما کادوی تولدم را به قمری بخرد، میگفت هر کسی دهه کرامت بدنیا نمیاد هر کسی وسط ولادت بی بی خانوم و شاه ایران اونم دقیقا روز شاهچراغ…. دلم پرکشید به خاطرهای که هر سال تعریف… بیشتر »
نظر دهید »
23 اردیبهشت 1403
ته ذوق فقط اونجا که… روز دختر برای مامانم کادو گرفتم… کلی ذوق کرد و گفت باباتون هر سال روز دختر برام شیرینی میگرفت چون بابام بهش گفته بود دخترای من همیشه دختر منن، نبینم یه روزی بهشون بگید بالا چشتون ابرو هست اینا منو بهشت واجب کردن….… بیشتر »
11 اردیبهشت 1403
صبح ساعت ۷ دست در دست مامان راهی مدرسه شدم ولی گفتن دخترونه نوبتش ظهر هست ساعت ۱۲. ولی… ظهر که رفتیم گفتن ساعت ۱۰ بوده و تقسیم کلاسها شدن، همه التماس میکردن کلاس خانم … دخترمون نباشه، منم مبهوت بچههایی که گریه میکردن برام تعجب داشت خوب… بیشتر »
04 فروردین 1403
روزگاری دختران متفاوت بودند، از گربه میترسیدند و جیغ میزدند و یکی از اسباب ازدواج در کنار کاسه آش، جیغ از دیدن گربه و رستم شدن پسر و فراری دادن گربه بود… اما… الان از وقتی دختران گربه بغل میکنند بیمحابا باید هم آمار ازدواج کم شود یا زود… بیشتر »
03 اسفند 1401
از بچگی میشناسمش. از هوش و ذکاوتش هر قدر بگویم، کمتر از کم هست. هیچموقع فراموش نمیکنم، دبیرستان سوال فیزیک که معلم گفت بعید هست کسی حل کند، اگر کسی نصف راه حل را برود، امتحان پایان ثلث معاف هست و ۲۰ میگیرد…. نه تنها نصف بلکه بعد از یک ربع، جواب… بیشتر »