21 تیر 1402
اوایل تیرماه بود که فراخوان ایدهپردازی را دریافت کردم، دلم خواست که شرکت کنم. وارد سایت شدم و وقتی دلم بخواهد باید بشود… چند موضوع به ذهنم رسید… دفترچهای که با چشم چشم دو ابروهای دخترک پر شده بود، برداشتم… ده باری نوشتم و خط زدم تا… بیشتر »
نظر دهید »
15 تیر 1402
پيامبر اكرم صلی الله علیه وآله در روز هفدهم ماه ذىالحجّه سال دهم هجرى، هنگام بازگشت از مراسم حج، در وادی «قُدَید»، به فاصله یک روز تا سرزمین غدیر، بعد از نماز ظهر، با صداى بلند اينگونه دعا كردند: اللّهُمَ هَب لِعَلِيٍ المَوَدَّةَ في صُدورِ… بیشتر »
09 تیر 1402
جمعیت آن قدر ساکت شده بود که میشد صدای قلبشان را شنید. قلب ها تند تند می زد. ته دل خیلی ها خالی شده بود. بعضی ها درگوشی با هم پچ پچ میکردند که محمد میخواهد با این دستور ما را به کشتن دهد. فرمان سنگینی بر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نازل شده… بیشتر »
08 تیر 1402
ليوان چاى را برمىدارم و روى مبلى مى نشينم، كاروان ما، تازه به هتل رسيده است و همه مى خواهند زودتر به اتاق هاى خود بروند. بايد صبر كنم تا آسانسورها خلوت شود. سرم كمى درد مىكند، پرواز ما ده ساعت تأخير داشت، خيلى خسته ام. چاى سرد مى شود، ديگر وقت… بیشتر »
28 خرداد 1402
یک تکه نان سنگک برداشتم، پاکت پفک و چیپس را گذاشتم جلویم، در هر لقمه یک پر چیپس و پفک میگذاشتم و در کاسه ماست چکیده میزدم و میخوردم… خواهرم گفت: مثلا بزرگ شدی…. گفتم بقول آنه: خب، نمی توان یک دفعه ای، عادت دختر بچه بودن را کنار گذاشت….… بیشتر »