روز شانزدهم هست… به اینجا رسیدیم…
جمعیت آن قدر ساکت شده بود که میشد صدای قلبشان را شنید.قلب ها تند تند می زد.ته دل خیلی ها خالی شده بود.بعضی ها درگوشی با هم پچ پچ میکردند که محمد میخواهد با این دستور ما را به کشتن دهد.
فرمان سنگینی بر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نازل شده بود.خداوند مشرکان مکه را تهدید کرده بود که یا مسلمان شوند و یا از مکه بیرون بروند.یک نفر میبایست این خبر را برای مشرکان مکه ببرد.صحبت این بود که چه کسی این کار خطرناک را انجام دهد.بین چند نفر زمزمه شد که فلانی برای این کار مناسب است، چون او هنوز هم با مشرکان دوست است و در جنگ ها شمشیری نمیزند.
قرار شد همین فرد برای رساندن پیام به مکه برود.هنوز از مدینه دور نشده بود که جبرئیل پیام دیگری آورد.این کار را یا باید خودت انجام دهی یا یک نفر از خودت.پیامبر فورا از علی علیه السلام خواستند تا سریع خود را به او برساند و پیام را خودش به اهل مکه برساند.
حضرت علی علیه السلام سریعا خود را به قاصد رساند و سخن پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را به او فرمود.قاصد که انگار خیلی ترسیده بود،گفت:آیا دربارهی من چیزی نازل شده؟قاصد این را گفت و با ناراحتی به سمت مدینه برگشت.
حضرت علی علیه السلام پس از چند روز خود را به مکه رساند و مردم را کنار خانهی خدا جمع کرد. در نگاه مردم خشم موج میزد.بعضی ها دوست داشتند تا جرأت جنگیدن با این جوان را داشتند و او را تکه تکه می کردند.این کینه ها و عصبانیت ها نتوانست دلهره ای در دل امیرالمؤمنین علیه السلام ایجاد کند؛محکم و شمرده سخن میگفت و پیام خداوند را موبه مو برایشان میخواند.
پس از چند روز امیرالمؤمنین علیه السلام راه مدینه را در پیش گرفت.پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم؛ مشتاقانه انتظار برگشتن علی عله السلام را میکشید.رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم از این که علی علیه السلام را سالم میدید، خیلی خوشحال شد.خدا را شکر کرد و علی علیه السلام را در آغوش کشید.
#غدیر_مسیر_سعادت
در زیارت جامعه کبیره آمده است که صلوات بر اهلبیت پیامبر صلی الله علیه وآله و پذيرش ولايت آنها باعث پاكى جانها و نيكويى فطرت مى شود.
وَ جَعَل صَلَواتَنا عَلَيْكُم وَ ما خَصَّنا بِهِ مِنْ وِلايَتِكُمْ طيباً لِخَلْقِنَا وَ طَهارَةً لأِنْفُسِنَا وَ تَزْكِيَةً لَنا وَ كفَّارَةً لِذُنُوبِنا؛ و خداوند، درودهاى ما بر شما و نيز ولايت ویژه ی شما بر ما را سبب پاكىِ سرشت و اصلاح اخلاق و پاكيزگى جان و پاكسازى و رشد وکمال ما و جبرانِ گناهانمان قرار داده است.
در فراز دیگری مخالف اهل بیت را كافر و محارب با آنها را مشرك شمرده است:
مَنْ جَحَدَكُمْ كَافِرٌ وَ مَنْ حَارَبَكُمْ مُشْرِك؛ و هركس شما را انكار كند، كافر است و كسى كه با شما بجنگد، [در حقيقت،] به خدا شرك ورزيده است.
در فراز دیگر اهلبیت علیهم السلام حقّ محض معرّفی شده اند؛ چنانکه میفرماید:
وَ الحَقُّ مَعَكُم وَ فيكُم وَ مِنْكُم وَ إلَيْكُم وَ أنْتُم أهْلُهُ وَ مَعْدِنَه؛ و حق، با شما و در وجود شماست و از شما، نشأت گرفته و به سوى شما، باز مى گردد و شما، اهل حق و معدن آن هستيد!!
در فراز دیگر، روح و نور و طينت اهلبیت علیهم السلام را يكى معرّفی کرده است.
وَ أنّ أرْواحَكُمْ وَ نُورَكُمْ وَ طينَتَكُمْ واحِدَة؛ و بى گمان، ارواحتان و نورتان و سرشتِ شما، يكى است.
خداوند به اهلبیت علیهم السلام مقامى عطا كرده كه به احدى از اهل عالم نداده است و هيچكس با آنها قابل مقايسه نيست. در این مورد فرموده:
آتاكُمُ اللَّهُ ما لَمْ يُؤتِ أحَدَاً مِنَ الْعالَمين؛ خدا، آنچه را به شما داده، به هيچ يك از جهانيان نداده است.
و میفرماید: شرط پذيريش عبادات پذيرش ولايت اهلبیت علیهم السلام است.
بمُوالاتِكُمْ تُقْبَلُ الطَّاعَةُ الْمُفْتَرَضَة؛ به ولايت شما، طاعت های واجبه ، پذيرفته مىشود.
وجود مبارک امام هادى علیه السلام با انشاء زيارت جامعه كبيره و زيارت غديريه، متن جامع و کاملی از اعتقادات حقّه شيعه را بیان فرمودند. در اين زيارت ها اهل بيت علیهم السلام به عنوان بندگان خاص الهى، دارای فضائل بي شمارى هستند، به گونه اى كه هركس خدا را اراده كند، بايد از راه اهل بیت پیامبر صلی الله علیه وآله برود. و اگر بخواهد خدا را عبادت كند، شرطش ولايت ايشان است. و دوستى ايشان دوستى خدا و دشمنى ايشان دشمنى خداست.
و امّا زیارت امیرالمؤمنین علیه السلام که در روز غدیر خوانده میشود، نیز انشاء حضرت امام هادی علیه السلام است و فضائل بسیار مهمی از آن حضرت را ذکر کرده است. لازم است که محبان و شیعیان به آن مراجعه کنند.
وقتى به مدينه مى روم، گاهى اوقات نماز خود را جايى مى خوانم كه قبلاً محلّه بنى هاشم بوده است، كسانى كه قبل از سى سال پيش به مدينه آمده اند، اين محلّه را با چشم خود ديده اند، متأسّفانه امروزه اين محلّه خراب شده است و هيچ اثرى از آن نمانده است.
وقتى به مدينه مى آيى با اين آدرسى كه مى دهم مى توانى محلّه بنى هاشم را پيدا كنى. مسجد پيامبر چندين در دارد، وقتى از درى كه به در بقيع مشهور است، خارج شوى، مى توانى قبرستان بقيع را در دوردست خود ببينى، محلّه بنى هاشم در فاصله بين درِ مسجد (كه به نام درِ بقيع است) تا قبرستان بقيع مى باشد. اين جا خانه امام حسن عليه السلام، خانه امام حسين عليه السلام، خانه زينب عليهاالسلام و … قرار داشته است.
اينجا خاطرات زيادى دارد.
امروز هم اينجا نشسته ام تا نماز ظهر را بخوانم، نگاهى به آسمان مى كنم، قطرات باران بر صورتم مى بارد، گويا باران بهارى در راه است. صداى رعد و برق هم به گوش مى رسد. صداى اذان مى آيد.
نماز كه تمام مى شود به فكر فرو مى روم، دوست دارم بدانم كجا نشسته ام. بايد از خاطرات اين مكان باخبر شوم، بايد به تاريخ سفر كنم. به سال هفتم هجرى بروم.
* * *
اينجا خانه اُمّ اَيمن است. پیامبر اکرم صلى الله عليه و آله معمولاً براى ديدن اُمّ….
روز سيزدهم ذى الحجّه است، هنوز پيامبر در مكّه است، فردا كه فرا برسد، پيامبر به سوى مدينه حركت خواهد كرد.
نگاه كن، على عليه السلام به سوى پيامبر مى آيد و با او سخن مى گويد:
ـ اى رسول خدا! من صدايى را شنيدم، گويا كسى با من سخن مى گفت، امّا كسى را نديدم!
ــ على جان! اين جبرئيل است كه به تو سلام كرده است. او آمده است تا وعده خدا را به انجام برساند. او تو را «امير مؤمنان» خطاب نموده است.
اكنون پيامبر به ياران خود دستور مى دهد تا نزد على عليه السلام بروند و به او اين گونه سلام كنند: «سلام بر تو اى امير مؤمنان».
در اين ميان عُمر و ابوبكر زبان به اعتراض مى گشايند و مى گويند: «آيا اين دستور از طرف خداست؟».
پيامبر در جواب آنان مى گويد: «آرى، خدا به من اين دستور را داده است».
ياران پيامبر به اين سخن پيامبر عمل مى كنند و نزد على عليه السلام مى روند و به او اين گونه سلام مى كنند: «سلام بر تو اى اميرمؤمنان».
آرى، همه مى فهمند كه على عليه السلام آقاى آنان است. اين سلام، مقدّمه اى است براى برنامه اى مهم تر!
«امير» در زبان عربى، به معناى رهبر است، «اميرالمؤمنین» يعنى رهبر و پيشواى همه اهل ايمان! اين لقبى است كه خدا فقط به على عليه السلام داده است و هيچ كس (نه قبل از او و نه بعد از او) شايستگى اين لقب را ندارد.
اكنون هر كس اين لقب را بشنود، مى فهمد كه على عليه السلام بعد از پيامبر، شايستگى خلافت و جانشينى پيامبر را دارد.
********************************************مستندات
. لمّا نزل قديد قال لعلي: يا علي، إنّي سألت ربّي أن يوالي بيني وبينك… وسألت ربّي أن يجعلك وصيّي ففعل: الكافي ج ۸ ص ۳۷۸، الأمالي للمفيد ص ۲۷۹،
مناقب آل أبي طالب ج ۲ ص ۱۶۶، بحار الأنوار ج ۳۶ ص ۱۰۰؛ وسلّم جبرئيل على علي بإمرة المؤنين، فقال علي عليه السلام: يا رسول اللّه، أسمع الكلام ولا أحسّ الرؤة، فقال: يا علي، هذا جبرئيل أتاني من قِبل ربّي بتصديق ما وعدني… فلما كان من الغد خرج رسول اللّه عليه السلام بجماعة اصحابه فحمد اللّه…: الأمالي للصدوق ص ۴۳۶، بحار الأنوار ج ۳۷ ص ۱۱۱، تفسير نور الثقلين ج ۱ ص ۶۵۴.
#غدیر_مسیر_سعادت
روز سيزدهم ذى الحجّه است، هنوز پيامبر در مكّه است، فردا كه فرا برسد، پيامبر به سوى مدينه حركت خواهد كرد.
نگاه كن، على عليه السلام به سوى پيامبر مى آيد و با او سخن مى گويد:
ـ اى رسول خدا! من صدايى را شنيدم، گويا كسى با من سخن مى گفت، امّا كسى را نديدم!
ــ على جان! اين جبرئيل است كه به تو سلام كرده است. او آمده است تا وعده خدا را به انجام برساند. او تو را «امير مؤمنان» خطاب نموده است.
اكنون پيامبر به ياران خود دستور مى دهد تا نزد على عليه السلام بروند و به او اين گونه سلام كنند: «سلام بر تو اى امير مؤمنان».
در اين ميان عُمر و ابوبكر زبان به اعتراض مى گشايند و مى گويند: «آيا اين دستور از طرف خداست؟».
پيامبر در جواب آنان مى گويد: «آرى، خدا به من اين دستور را داده است».
ياران پيامبر به اين سخن پيامبر عمل مى كنند و نزد على عليه السلام مى روند و به او اين گونه سلام مى كنند: «سلام بر تو اى اميرمؤمنان».
آرى، همه مى فهمند كه على عليه السلام آقاى آنان است. اين سلام، مقدّمه اى است براى برنامه اى مهم تر!
«امير» در زبان عربى، به معناى رهبر است، «اميرالمؤمنین» يعنى رهبر و پيشواى همه اهل ايمان! اين لقبى است كه خدا فقط به على عليه السلام داده است و هيچ كس (نه قبل از او و نه بعد از او) شايستگى اين لقب را ندارد.
اكنون هر كس اين لقب را بشنود، مى فهمد كه على عليه السلام بعد از پيامبر، شايستگى خلافت و جانشينى پيامبر را دارد.
********************************************
مستندات
. لمّا نزل قديد قال لعلي: يا علي، إنّي سألت ربّي أن يوالي بيني وبينك… وسألت ربّي أن يجعلك وصيّي ففعل: الكافي ج ۸ ص ۳۷۸، الأمالي للمفيد ص ۲۷۹،
مناقب آل أبي طالب ج ۲ ص ۱۶۶، بحار الأنوار ج ۳۶ ص ۱۰۰؛ وسلّم جبرئيل على علي بإمرة المؤنين، فقال علي عليه السلام: يا رسول اللّه، أسمع الكلام ولا أحسّ الرؤة، فقال: يا علي، هذا جبرئيل أتاني من قِبل ربّي بتصديق ما وعدني… فلما كان من الغد خرج رسول اللّه عليه السلام بجماعة اصحابه فحمد اللّه…: الأمالي للصدوق ص ۴۳۶، بحار الأنوار ج ۳۷ ص ۱۱۱، تفسير نور الثقلين ج ۱ ص ۶۵۴.
#غدیر_مسیر_سعادت
جهت شرکت در مسابقه ۱۵ روز شاد آسمانی به لینک ذیل مراجعه کنید: