10 تیر 1402
روز سيزدهم ذى الحجّه است، هنوز پيامبر در مكّه است، فردا كه فرا برسد، پيامبر به سوى مدينه حركت خواهد كرد. نگاه كن، على عليه السلام به سوى پيامبر مى آيد و با او سخن مى گويد: ـ اى رسول خدا! من صدايى را شنيدم، گويا كسى با من سخن مى گفت، امّا كسى را… بیشتر »
نظر دهید »
10 تیر 1402
پيامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم به سوى شهر مكّه حركت مى كند، او همه اعمال حج را انجام داده است، مردم حجّ ابراهيمى را از او فراگرفته اند، پيامبر خوشحال است كه توانسته است به وظيفه خود عمل كند، او آخرين دين خدا را براى مردم بيان كرد و فقط يك قسمت… بیشتر »
09 تیر 1402
جمعیت آن قدر ساکت شده بود که میشد صدای قلبشان را شنید. قلب ها تند تند می زد. ته دل خیلی ها خالی شده بود. بعضی ها درگوشی با هم پچ پچ میکردند که محمد میخواهد با این دستور ما را به کشتن دهد. فرمان سنگینی بر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نازل شده… بیشتر »
08 تیر 1402
ليوان چاى را برمىدارم و روى مبلى مى نشينم، كاروان ما، تازه به هتل رسيده است و همه مى خواهند زودتر به اتاق هاى خود بروند. بايد صبر كنم تا آسانسورها خلوت شود. سرم كمى درد مىكند، پرواز ما ده ساعت تأخير داشت، خيلى خسته ام. چاى سرد مى شود، ديگر وقت… بیشتر »
21 خرداد 1402
هنوز یکماه باقی مانده، ولی به رسم هر ساله هیاهو در خانهمان جان گرفته، برای پول نو… مادرم شالش را شسته و خواهرم برایش اتو کرده، و منتظر عطر ناب گل یاس و رزی هستم که من سفارش دادم تا معطرش کند… امسال شور و حال دیگری هست، شاید بعد از چند سال… بیشتر »