گفتن تا خودم هم باورم شد
امشب شبکه افق مستند ماندگار، خاطره انگیزترین مستند بود مستندی در مورد نویسنده قصههای مشترک والدین و فرزندان؛ قصههای خوب برای بچههای خوب… کتابی که تقریبا همه باهاش خاطره داریم. اگر هم نخواندید، حتما بخوانید… اصلا فکرش را نمیکردم مهدی آذریزدی و این منزل! مهدی آذریزدی که پدرش اجازه تحصیل به او نداد و خودش در منزل به او سواد آموخت… جالب بود گفت: پدرم حروف الفبا و کتابهای آخوندی به من آموخت… اتاقی که در آن قصههای خوب برای بچههای خوب نوشته شده، اتاقی گلی، خودکاری بیک و چراغی که لامپ صد بوده که دور آن فویل پیچیده شده، یک رادیو قدیمی و یک کتابخانه قدیمی… اصلا منزل، اتاق و خودش مثل داستانهایش جذاب بود مردی از کوچه پس کوچههای یزد… در ابتدای معرفیش افتخار به فرزند رعیت بودن… کسی که فرزندی نداشت… گفت کتاب جلد اول قصههای خوب برای بچههای خوب را نوشتم همه گفتن به به و بعدیش هم همینطور و خودم باورم شد خوب مینویسم…. کاش بشناسیم مرد ماندگار و بیادعا که نقش بی بدیل در ادبیات ما داشتهاند… در پایان گفت: بروید به همه بگویید چرا کتابهای کسی را میخوانید که نه زن دارد و نه فرزند و نه سواد …. فردی ساده به تمام معنا…
کمی در مورد او:
مهدی آذر یزدی در سال ۱۳۴۳ به سبب نگارش کتاب «قصههای خوب برای بچههای خوب» از سوی «سازمان جهانی یونسکو» به دریافت جایزه نایل آمد. کتابهای وی از طرف «شورای کتاب کودک» نیز کتاب برگزیده سال شدهاند. او در سال ۱۳۷۹ به سبب نگاشتن داستانهای قرآنی و دینی، «خادم قرآن» شناخته شد. همچنین چندین دفعه از سوی «حوزه هنری استان یزد» «انجمن آثار و مفاخر فرهنگی»، «بنیاد ریحانة الرسول (س)» و… برای وی مراسم بزرگداشت برگزار شدهاست. پس از مرگ او در شهر یزد به همت حوزه هنری استان یزد و با همکاری ادارهٔ پست آن شهر تمبر یادبودی با شمارگان ۱۶۰۰ چاپ شد.
یادش گرامی و در سرای باقی ماجور… وفات: ۱۳۸۸