رهبر انقلاب دربارهی نقش بصیرتافزایی جناب عمار یاسر در فتنهها چنین میفرمایند: «در جنگ صفین یکی از کارهای مهم جناب عمار یاسر تبیین حقیقت بود. چون آن جناح مقابل که جناح معاویه بود، تبلیغات گوناگونی داشتند… این کسی که از این طرف، خودش را موظف دانسته بود که در مقابل این جنگ روانی بایستد و مقاومت کند، جناب عمار یاسر بود، که در قضایای جنگ صفین دارد که با اسب از این طرف جبهه، به آن طرف جبهه و صفوف خودی میرفت و همینطور این گروههائی را که - به تعبیرِ امروز، گردانها یا تیپهای جدا جدای از هم - بودند، به هر کدام میرسید، در مقابل آنها میایستاد و مبالغی برای آنها صحبت میکرد؛ حقائقی را برای آنها روشن میکرد و تأثیر میگذاشت. یک جا میدید اختلاف پیدا شده، یک عدهای دچار تردید شدند، بگو مگو توی آنها هست، خودش را بسرعت آنجا میرساند و برایشان حرف میزد، صحبت میکرد، تبیین میکرد؛ این گرهها را باز میکرد.»
ابزارهای نوین تبلیغاتی، جهاد تبیین و فضای مجازی اهمیت زیادی دارند. اگر میخواهید قرآن را بخوانید و به آن عمل کنید، بخشی از عمل کردن به قرآن مبارزه با استکبار است. هر پیامی که علیه استکبار بدهید؛ هر پیامی به نفع و در حمایت از مستضعفین بدهید، هر لایک، اقدام و کلیکی ولو کوچک که برای حمایت از مستضعفین باشد اهمیت دارد.
روز قیامت باید بابت هر کدام از کلیکهایی که کردهایم و میکنیم، تکان دادن (ماوس) موشوارهمان و تکتک صفحاتی که باز میکنیم و باز نمیکنیم جواب بدهیم. در روز قیامت باید پاسخگو باشیم که چرا اینجا را کلیک کردیم؛ چرا فلان آدم را لایک کردیم، چرا آنجا را لایک نکردیم. در روز جزا باید بابت کارهایی که انجام دادیم و ندادیم جواب پس بدهیم. پس جواب داشته باشیم و با منطق قرآن جلو برویم.
خداوند متعال ما را به مقابله با مستکبرین امر کرده است. لذا به خاطر همین اینجا را کلیک و این فرد و یا پیام را لایک کردم. چون خداوند ما را امر به حمایت از مستضعفین کرده است این کار را انجام دادم.
مقام معظم رهبری مدظله العالی:
میدانید یکى از علائم ایمان زیارت اربعین است؟ … شیعه یک جمع متفرّقى بود… امّا مثل دانههاى تسبیح، یک رشته و یک نخ، همهى اینها را به هم وصل میکرد. آن رشته چه بود؟ رشتهى اطاعت و فرمانبَرى از مرکزیّت تشیّع، از رهبرى عالى تشیّع یعنى امام… ممکن بود دو نفر از حال هم خبر نداشته باشند، امّا بودند کسانى که از حال همه باخبر بودند… فقط یک عیبى کار آنها داشت و آن اینکه همدیگر را کمتر میدیدند. اهل یک شهر و شیعیان یک منطقه، البتّه یکدیگر را میدیدند، امّا یک کنگرهى جهانى لازم بود براى شیعیانِ روزگار ائمّه (علیهمالسّلام). این کنگرهى جهانى را معیّن کردند، وقتش را هم معیّن کردند؛ گفتند در این موعدِ معیّن، در آن کنگره هرکس بتواند شرکت کند. آن موعد، روز اربعین است؛ و جاى شرکت، سرزمین کربلا است؛ چون روح شیعه روح کربلائى است، روح عاشورائى است.
۲۴/۱۲/۱۳۵۲
چشم سر اغیار ببستند ز غیرت
آنگاه در مخزن اسرار گشادند
امیرالمومنین علیه السلام:
قَدْرُ الرَجُلِ عَلى قَدْرِ هِمَّتِهِ… وَ شَجاعَتُهُ عَلى قَدْرِ اَنَفَتِهِ وَ عِفَّتُهُ عَلى قَدْرِ غَیرَتِهِ
ارزش انسان به اندازه همت او است، و شجاعت او به اندازه عزّت نفس و بى اعتنائیش (نسبت به ارزشهاى مادى) است، و عفت او به اندازه غیرت او است
(نهج البلاغه، کلمات قصار، حدیث 47)
آب و لیوان:
از نظر ادیان الهی همه مسایل تربیت در یک کلمه به نام «سعادت» خلاصه می شود و تمام فاسد شدن ها و منحرف شدن ها هم در یک کلمه به نام «شقاوت» خلاصه می شود. سعادت و ساخته شدن و موفقیت انسان، در عشق به «خدا»ست و شقاوت انسان در عشق به «خود» می باشد. اصولاً انسان بدون عشق نمی تواند باشد، یا عشق به خود دارد و یا عشق به خدا. آبی که در لیوان است، هر اندازه که از سر لیوان خالی کنیم، جای آن را هوا پر می کند، شما نمی توانید لیوانی داشته باشید که در این شرایط نه آب در آن باشد و نه هوا، حتماً یا یک مایع و چیزی در لیوان است. یا اگر آن مایع یا آن چیز خالی شود، جای آن را هوا پر می کند.
منبع: کتاب تمثیلات آیت الله حائری شیرازی، جلد اول