بار اول گفت عسل نمیخوام نمیخوام
باز نظرش برگشت گفت مامان پنیر بذار و یه قاشق عسل
گفت نه مامان خوشمزه نبود
دوباره گفت مامان کره و عسل بذار
خورد و گفت نوچ
تا سه نشه، بازی نشه. گفت نون خالی و عسل
اینبار اعتراض نکرد گفت خود عسل خوشمزهتره
گفتم بله عسل طعم شهادت هست طعمی نیست که گلو را بزند
اینبار خودش نون را در ظرف عسل زد و گفت بخاطر همین بود حضرت قاسم گفت احلی من العسل چون شیرینی عسل باحاله
شب سوم هست…
یک دخترک سه ساله میدان دار هست…
سخنران تمام کرد…
نمیدانم چرا ولی رسم نبود این شب شور حسین حسین پیرغلامان بردارند، هر سال شب تاسوعا و عاشورا، شور قبل از مداحی بود…
مداح برخلاف دو شب قبل، بدون مقدمهچینی، پس بسم الله بدون هیچ کلامی، به یکباره گفت:
عمه بابام كجاست
مغیلان چیست میدانی؟ فقط این را بگو بابا!
صدای جیغی بلند شد
رعشه بر تن همگان زد…
زنان دورش را گرفتند…
زن غریبه بود…
پس از سکوت طولانی حاکم بر فضا، زن فریاد زد…
ادامه دهید…
داغ دلم شاید با رقیه التیام یابد…
برادرزاده سه سالهام، فاطمه رقیه، دو شب پیش تب کرد و تشنج و رفت که رفت….
دیگر یک جیغ نبود، مرد و زن یا رقیهگویان، گویا یک عمه شده بودند.
گفت: انصراف میدهم بشرطی که در صورت عدم توانایی، اعدام شود.
میگوییم: ما اعدام میکنیم، حتی آتش به اختیار، زمانی که موی دماغ شما و دوستانتان هستیم، هر چند لایقان اصلی اعدام در ستادتان برای اجرای حکم لانه گزیدهاند…. تو هم مرد باش همین الان انصراف بده.
#به_قلم_خودم
پ.ن: انتشار با عنوان شمیم تکههای ناب
تیتر اول خبرگزاری!!
فرانسه هم مریم رجوی را ممنوعالخروج کرد!!
واقعا ممنوعالخروج به علت بدست آوردن اسناد علیه کشورشان توسط وی هست یا ترس لورفتن و فاش شدن نقششان!
هر چند باید گفت، آسوده باشید امیرعبداللهیان نیست و معلوم نیست جایگزینش در دولت بعد….!
#به_قلم_خودم
پ.ن: انتشار با عنوان وبلاگ
برای حفاظت از صندوق رأی خون ریخته شد و دو شهید!
جان بر کف بودن غیورمردان در دفاع از رأی مردم قابل باور است…
اما ای ایرانی، ای انسان
کمی فکر کن وقتی میگویی چرا رأی دهم! وقتی رهبرت تمام قد از تو میخواهد رأی بدهی….
ببین حتی دشمن برای چند رأی تو خون جوانان را میریزد… فهمیدی دلیل اهمیت رأیات را یا هنوز کم است یا چشمان غرق خوابت بیدار شوند!!! مگر چند برگه کاغذی که اندازهی کف دست هست چه ارزشی دارد!! مگر رئیس جمهور را خودشان انتخاب نمیکردند و رأیگیری صوری نبود؟؟؟
و اما توئی که برای رأیگیری مجلس سینه چاک کردی و افتخار که رأی سفید دادم و اگر باز هم لازم باشد برای ریاست جمهوری هم سفید میدهم…. و خودت را حجت بالغه میدانی! وجدانت در چه حال است اگر صد نفر را با عکس رأی سفیدت و با توجیهت با خود همراه کرده باشی و خون دو جوان فدای برای صندوقی که پر از رأی سفید بوده باشد… ایدئولوژی و منطقت حالش خوب است؟!؟
#به_قلم_خودم
پ.ن: انتشار با عنوان وبلاگ