اوضاع وخیم و معده درب و داغون که با هر سازی، رقصی به خود میدهد. میرقصد و عجیب میرقصاند.
همیشه زنداداش خدابیامرزم میگفت: بیخیال دو روز دنیا، سروجانم به فدای شکم.
کاسه عدسی جلویم قرار گرفت، اول گفتم نه، بعد گفتم آره، دوباره گفتم نه… قبل از هر اقدامی،دستانم دست جنباندند و برو تا من بیام…
نه نه من نباید بخورم، تو نخور ما میذاریم دهنت….
مبارزه با نفس بیفایده بود و کار از کار گذشته بود.
چایی نبات به دست شدم گفتم دیدید چه بلایی به سرم آوردید!
خندیدند و گفتند ما که ارادهای از خود نداریم و فقط دعوت کردیم و میخواستی به عقلت رجوع کنی نه به دستت…
و حالا من ماندم و ….
تند تند باید واژههای انگلیسی گفت حتی اگه توی تلفظ گیر کنه و دوباره برگرده … اره، از اول، از اول از اول…
امید جلوداریان کجایی! نمیشه مناظرات را هم بررسی کنی!! البته امیدجان کارت سخته، آخه یکی انگلیشمن هست و زیادی انگلیسی صحبت میکنه…
راستی رهبر ما از آتش به اختیارها خوشش میاد و ما آتش به اختیارها که موی دماغ آمریکا و انگلیس و اسرائیل هستیم را نه تنها تشویق میکنه، بلکه میگه اتش به اختیار تازه تبیین هم کنیم!
راستی چه دیدی نسبت به زنان داری که فکر میکنی ما جایگاهی نداریم… ما با چادر مشکی ساده (نه گل گلی براق) کف جامعه هستیم، هم درس میخونیم، هم کار میکنیم هم گوش به حرفای رهبرمون میدیم و کارایی که خوشش میاد میکنیم! راستی ما اول از همه، مادریم… مادر… مادری که دختر و پسر آتش به اختیاری که موی دماغ میشن پرورش میدیم!
#به_قلم_خودم
پ.ن: انتشار با عنوان: شمیم تکههای ناب
تیتر اول خبرگزاری!!
فرانسه هم مریم رجوی را ممنوعالخروج کرد!!
واقعا ممنوعالخروج به علت بدست آوردن اسناد علیه کشورشان توسط وی هست یا ترس لورفتن و فاش شدن نقششان!
هر چند باید گفت، آسوده باشید امیرعبداللهیان نیست و معلوم نیست جایگزینش در دولت بعد….!
#به_قلم_خودم
پ.ن: انتشار با عنوان وبلاگ
برای حفاظت از صندوق رأی خون ریخته شد و دو شهید!
جان بر کف بودن غیورمردان در دفاع از رأی مردم قابل باور است…
اما ای ایرانی، ای انسان
کمی فکر کن وقتی میگویی چرا رأی دهم! وقتی رهبرت تمام قد از تو میخواهد رأی بدهی….
ببین حتی دشمن برای چند رأی تو خون جوانان را میریزد… فهمیدی دلیل اهمیت رأیات را یا هنوز کم است یا چشمان غرق خوابت بیدار شوند!!! مگر چند برگه کاغذی که اندازهی کف دست هست چه ارزشی دارد!! مگر رئیس جمهور را خودشان انتخاب نمیکردند و رأیگیری صوری نبود؟؟؟
و اما توئی که برای رأیگیری مجلس سینه چاک کردی و افتخار که رأی سفید دادم و اگر باز هم لازم باشد برای ریاست جمهوری هم سفید میدهم…. و خودت را حجت بالغه میدانی! وجدانت در چه حال است اگر صد نفر را با عکس رأی سفیدت و با توجیهت با خود همراه کرده باشی و خون دو جوان فدای برای صندوقی که پر از رأی سفید بوده باشد… ایدئولوژی و منطقت حالش خوب است؟!؟
#به_قلم_خودم
پ.ن: انتشار با عنوان وبلاگ
ساعت ۹ شب عید غدیر تازه بستهبندی نقلها و شکلاتها و کسمهها تمام شد… داشتیم پک ویژه دختربچهها و پسربچههای زیر ۸ سال را آماده میکردیم که یکدفعه مامان گفت پرینتر رنگی کار میکند؟
نمیدانستیم چه طرحی دارد ولی همصدا گفتیم مامان خسته شدیم و دیگه چی!
گفت عید غدیر باشه و انتخابات نزدیک باشه و وظیفه انقلابی نداشته باشیم….
پفگویان گفتیم بله کار میکند…
گفت سریع جملات رهبری در مورد انتخاب اصلح با تیتر درشت نه به دولت سوم روحانی بزنید! و برای پک بچهها بزنید، مامان بابا، حق ما یک انقلابی مثل شهید رئیسی هست!
ساعت ۳ سحر بود اخرین بسته نهایی شد و ۱۵۰۰ بسته با تم انقلابی خودنمایی کرد…
نماز صبح را به نیت انتخاب اصلح در مسجد خواندیم… و صبح ساعت ۸ درب منزل مامان باز شد با بوی عطر و اسپند….
#به_قلم_خودم
پ.ن: انتشار با عنوان وبلاگ