11 اردیبهشت 1403
صبح ساعت ۷ دست در دست مامان راهی مدرسه شدم ولی گفتن دخترونه نوبتش ظهر هست ساعت ۱۲. ولی… ظهر که رفتیم گفتن ساعت ۱۰ بوده و تقسیم کلاسها شدن، همه التماس میکردن کلاس خانم … دخترمون نباشه، منم مبهوت بچههایی که گریه میکردن برام تعجب داشت خوب… بیشتر »
نظر دهید »
12 اردیبهشت 1402
صبح میگفت آخه مگه معلمها چکار میکنند حالا روز معلم داشته باشیم و هدیه میخوان ساعت ۱۰: ااا بچهها معلم پسرم پیام گذاشته لطفا خواهشا کسی اجازه نده به هیچعنوان فرزندش هدیه بیاره حتی یک شاخه گل… ساعت ۱۱: پسرم دارم میگم فلان کار رو نکن، مگه حالیت… بیشتر »