22 تیر 1402
با دقّت نگاه به تابلوى مسجد مىكنم، مىبينم روى آن نوشته است: «مسجد الاجابة». تعجّب مىكنم، آيا اين نوشته درست است يا آنچه من شنيدهام. بايد پرس و جو كنم. داخل مسجد مىشوم، جوانى را كه چفيه قرمز بر سر دارد مىبينم، جلو مىروم از او مىپرسم: ــ… بیشتر »
نظر دهید »
14 تیر 1402
روز شانزدهم هست… به اینجا رسیدیم… جمعیت آن قدر ساکت شده بود که میشد صدای قلبشان را شنید.قلب ها تند تند می زد.ته دل خیلی ها خالی شده بود.بعضی ها درگوشی با هم پچ پچ میکردند که محمد میخواهد با این دستور ما را به کشتن دهد. فرمان سنگینی بر… بیشتر »
12 تیر 1402
وقتى به مدينه مى روم، گاهى اوقات نماز خود را جايى مى خوانم كه قبلاً محلّه بنى هاشم بوده است، كسانى كه قبل از سى سال پيش به مدينه آمده اند، اين محلّه را با چشم خود ديده اند، متأسّفانه امروزه اين محلّه خراب شده است و هيچ اثرى از آن نمانده است. وقتى… بیشتر »
11 تیر 1402
روز سيزدهم ذى الحجّه است، هنوز پيامبر در مكّه است، فردا كه فرا برسد، پيامبر به سوى مدينه حركت خواهد كرد. نگاه كن، على عليه السلام به سوى پيامبر مى آيد و با او سخن مى گويد: ـ اى رسول خدا! من صدايى را شنيدم، گويا كسى با من سخن مى گفت، امّا كسى را… بیشتر »
10 تیر 1402
روز سيزدهم ذى الحجّه است، هنوز پيامبر در مكّه است، فردا كه فرا برسد، پيامبر به سوى مدينه حركت خواهد كرد. نگاه كن، على عليه السلام به سوى پيامبر مى آيد و با او سخن مى گويد: ـ اى رسول خدا! من صدايى را شنيدم، گويا كسى با من سخن مى گفت، امّا كسى را… بیشتر »