16 شهریور 1399
تا سال گذشته روضه ای ساده و بی آلایش برپا بود و من هم برای خواندن زیارت عاشورا دعوت بودم و میز تحریری های کوچک قدیم جلویم میذاشت و بعد از تمامشدن زیارت عاشورا، در استکانهای کوچکی که در هیات ها چایی میدهند با قند کوچک کنار نعلبکی و یه تیکه حلوا پذیرایی… بیشتر »
4 نظر
14 شهریور 1399
ماهایی که در منازل قدیمی و دار و درخت دار و اندرونی و بیرونی بزرگ شدیم اکنون که مجبور به زندگی در آپارتمان شدیم در قفسی زندانی شدیم ولی هر روز یک تلنگر برای درس گرفتن داریم. اتفاقی که در یکی از این روزها در این خانه های سر به فلک کشیده دیدم مغرور شدن و… بیشتر »