خانه پدری را دوست دارم چون اطرافش شاید یک یا دو خانه عمودی سر به فلک کشیده هست، همه خانههای صاف و روی زمین هستند، زمینی و خاکی بودن حال و هوای دیگری دارد مخصوصا در محلههایی که دورتادورش مسجد هست، مسجدهایی با سقفهای سنتی، مسجدهایی برای معراجی شدن!
برای معراجیشدن نمازگزار و آزادشدن او از هر آنچه غیر حق است، در آیه 19 تا 22 سوره معارج آمده است: «إِنَّ الْإِنْسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا(19) إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعًا(20) وَإِذَا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعًا(21) إِلَّا الْمُصَلِّينَ.»(22) آری! تنها نمازگزاران از این ضعفها آزادند زیرا توانستهاند از نماز بهره لازم را ببرند. در این رابطه نمازگزار محبوبی غیر از خدا ندارد به همان معنایی که در سوره «اللّیل» در مورد چنین افرادی میفرماید: «الَّذي يُؤْتي مالَهُ يَتَزَكَّى»(18) میبخشد تا از هر ضعفی پاک شود. «وَ ما لِأَحَدٍ عِنْدَهُ مِنْ نِعْمَةٍ تُجْزى»(19) بدون آنکه به آن کسی که میبخشد در راستای جبران لطف او باشد. نه! «إِلاَّ ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِ الْأَعْلى»(20) صرفاً برای آنکه با وجه اعلای پروردگارش روبهرو شود.
از چهار سال پیش که سنگ کیسه صفرا گرفتم، تا الان زیر بار دکتر و عمل جراحی نرفتم. تخت روبرویی خانمی بود که دقیقا جراحی سنگ کیسه صفرا کرده بود دکتر بزم که جراحان زبردست قم هست دکترش بود، برای معاینه و مرخص کردنش وقتی امد دختر مریض آخرش گفت: دکتر چی بخورد چی نخورد؟ جواب قشنگی داد: گفت به مردم گفتی سنگ کیسه صفرا داشتی هیچی نباید بخوری اگر نگفتی و به حرف منی همه چی بخور! دخترش گفت: مامان بالاخره بعد از چند وقت میتونی سبزی با کباب و آبگوشت بخوری! دکتر مگه نمیخورد. گفت نه گفته بودن میوهجات و سبزیجات برای سنگ کیسه صفرا ضرر دارد… گفت سرت کلاه گشادی رفته، هیچ ضرری نداشته، منکه شنونده خوبی بودم، گفتم سلام آقای دکتر واقعا ضرر ندارد؟ خندید گفت به به مریض سلطان بیمارستان هم اینجاست. گفت آخجون سنگ کیسه صفرا هم داری پیکان دهه شصت، ببریمت اتاق عمل! بعد گفت نه هیچ ضرری ندارد، و منی که الان سه هفته هست که بغل صبحانه، نهار و شام سبزی میخورم و دیگه درد کیسه صفرا ندارم، در صورتیکه روزی که بهم گفتن ضرر دارد هر موقع هوس میکردم یک پر سبزی میخوردم تا چند روز از درد به خودم میپیچیدم.
پس با نسخه اشتباه درد را به دیگران هدیه نکنیم، این مثال جسمی بود تصور کنیم نسخه اشتباه روحی چه میکند!!! تا متخصص موضوعی نیستید نظردهی نکنید!
به این فکر کردید که نصیحت فرزند راز و رمزی دارد؟
به این فکر کردید که باید وزن و متر کنارت باشد!
خیلی از پدر و مادرها، دفتر مثنوی را باز میکنند و بخاطر یک اتفاق سیاه دفتر بلند بالا را باز میکنند که بکوبند و بکوبند و بکوبند، و در خیال خود به به و چه چه که ما چه والدین نمونهای هستیم…خوب پدر و مادر به این فکر کردی! این حرفی که می زنی دانه است و فکر او زمین است. تو ببین در این زمین چند تا تخم باید کشت؟ اگر تو در یک متر زمین یک کیلو گندم فرو ریختی، هیچ کدامش گندم نمی کند و سبز نمی شود. خیلی زیاد به در و دیوار بزنی، دو جوانه هم می کند، اما همدیگر را خفه می کنند. نصیحت زیاد، حرف زیاد در یک فضای کم، همدیگر را لِه می کنند، همدیگر را می پوسانند.
چشم باز میکنم، اینجا انتهای خیابان عاشقیست، جاییکه یک حلقه از نور و رحمت گرداگرد پیر و جوان است، دلها را بهم گره زده و دخیل کرده به گنبد طلایی امام مهربانی، امام رئوف که از هر سو نمایان است به هر سمت بچرخی تنها یک چیز میبینی یک گنبد طلایی، جایی که فداییاند، فدایی آقایی که یک لحظه چشم از گنبدش برنمیدارند. اذن دخول میخوانم، عادت همیشگیام مشتی گندم است و بعد حرکت به سمت آب گوارای سقاخانه، البته نه، صحیحش شفاخانه. به سمت کفشداری حرکت میکنم نعمتی که مرحمتی آقاست، نوکری خاک کف کفش زائرانش. اینجا شب میلاد همیشه هست، جیبهایم پر از شکلات تبرکی میکنم سهم کودکان… پیرزنی لبخند میزند دخترم منم روزی کودک بودم، دستش را میبوسم بسته نبات و یک مشت شکلات، میگوید پیر شوی، سوغاتی نوههایم… مادری جوان کفشهای نوزادی که هنوز گردن به سختی میگیرد به دستم میدهد میگویم ای جانم خدا حفظش کند، با لهجه شیرین مشهدی میگوید تحفه امام رضاست نذر کردم بعد از ۴ سقط اگر بماند هر هفته کفش پایش در کفشداری آقا باشد تا رضایم نوکر آقا شود. سه ساعت مثل برق و باد میگذرد، تازه نفس گرفتهام، دست مهربانی بر دوشم مینشیند ریحانه دخترم خداقوت… مادرجان، تبرکی فراموش نشود، سلام به مادرت برسان خدا پدرت را هم بیامرزد، یاد اولین کشیک و قربان صدقههای بابا اشک در چشمانم میآورد، بیرون میآیم شیفت همراه نیز تمام شده، فیش را به دستش میدهم تا همراه فیش خودش غذا را بگیرد… خودم به سمت هتل حرکت میکنم تا به آغوش مادر از دلتنگی پدر پناه ببرم… و الان منتظر توفیق دوباره و چشم بر گنبد طلایش از تلویزیون دوختهام… اللهم ارزقنا حرم…
مقام معظم رهبری مدظله العالی:
پیام زندگی علیبنموسیالرضا(ع) چیست؟ ما که نباید فقط به مرقد امام علیبنموسیالرضا اظهار ارادت کنیم؛ او امام ماست، زندگی او برای ما درس است، از زندگی او باید درس بگیریم؛ زندگی او برای ما یک پیامی دارد، آن پیام چیست؟ من آن پیام را در یک کلمه خلاصه میکنم. بدانید پیام زندگی پرماجرای علیبنموسیالرضا علیهالصّلوةوالسّلام به ما عبارت است از مبارزهی دائمی خستگیناپذیر.