11 مرداد 1402
طبق روال هر شب روضه، یک بسته چوب شور به همراه پنج شش تا سیب زمینیهای کوچولو که روی گاز ذغالی شده بودن برای دخترک برداشتم، هر شب چند تا مهمان دخترک در مسجد دارد و مهمان غذای سالم هستند. دیشب پسر بچهای با پاکتی پر از خوراکیهای جورواجور وارد شد از پفک… بیشتر »
نظر دهید »
09 مرداد 1402
در تقویم لابلای مناسبتها چرخ میخوردم، مناسبت فردا را دیدم و با خودم گفتم بیانصافی هست همچین روزی مصادف با ماه محرم شده آن هم چند روز بعد از روز عاشورا… پس دل حضرت رباب چه میشود، پس تیر سه شعبه و یک حلقوم نرم و نازک چه میشود… او با نمی… بیشتر »
06 مرداد 1402
امام سجاد علیهالسلام فرمودند: چون کار بر حسين علیهالسلام دشوار شد، حسين علیهالسلام و برخي همراهانش رنگ چهرهشان تابناکتر و اعضايشان آرامتر و دلهايشان استوارتر ميشد. قَالَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ علیهالسلام «لَمَّا اشْتَدَّ الْأَمْرُ… بیشتر »
04 مرداد 1402
دیشب حتی دخترک حاضر به راه رفتن نشد، دلم نیامد روضه را ترک کنم هر چند پدرش نبود بغلش کردم و نق زدنهایش را گوش کردم هر چند زیاد هم صبور نبودم و گاهی هم تشر میزدم. وارد که شدم گفتند اتاقی برای بچهها هست، وارد اتاق شدم دیدم صدای روضه نمی آید. هر قدر سعی… بیشتر »
03 مرداد 1402
مثل همیشه تریپ روشنفکری برداشت. هر چند این مدت خستهام ولی اگر جواب روغنفکریهایش را ندهم در کنار خستگی، وجدان درد هم میگیرم. گفت از اول شما عادت به لعنت کردید و هنوز هم همان راه کهنه و پوسیده را میروید، از کجا معلوم شاید یکجا حق با سپاه روبروی امام… بیشتر »