شب قدر از زبان آقامجتبی تهرانی
یعنی رحمت به این وسعت، می شود من یکی از آنها نباشم؟
وقتی اشتباهی میکنی و مقابلت کسی هست که خیلی دوستت دارد، راحت نمیتوانی معذرتخواهی کنی، دنبال یک فرصت ناب هستی چون میترسی که شاید تو را نبخشد...
• مقام معظم رهبری مدظله العالی:
▪️شب قدر، فرصتی برای مغفرت و عذرخواهی است. از خدای متعال عذرخواهی کنید. حال که خدای متعال به من و شما میدان داده است که به سوی او برگردیم، طلب مغفرت کنیم و از او معذرت بخواهیم، این کار را بکنیم، والّا روزی خواهد آمد که خدای متعال به مجرمین بفرماید: «لایؤذن لهم فیعتذرون». خدای نکرده در قیامت، به ما اجازه عذرخواهی نخواهند داد.
۱۳۷۶/۱۰/۲۶
همیشه از کسانیکه به بقیه شخصیت میدهند تمجید میشود و واقعا چه کار قشنگی هست که باعث امید و شخصیت در دیگران شویم نه اینکه دنبال نابود کردن دیگران باشیم (البته کسی که شخیص باشد نه هر کسی)
تا حالا فکر کردی اولین کسیکه به انسان شخصیت بخشید، چه کسی بود؟
«فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ»
خداوند، به انسان شخصيّت مىبخشد ومقام انسان را تا جايى بالا مىبرد كه مىفرمايد: تو ياد من باش، تا من هم ياد تو باشم.
و چه زیباست در بهاران با آیات خداوند همراه باشیم و اینگونه به یادش باشیم… جهت شرکت در ختم قرآن کریم به لینک ذیل مراجعه نمایید:
🔘 «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ کَما کُتِبَ عَلَی الَّذینَ مِنْ قَبْلِکُم لَعَلَّکُم تَتَّقُون»
(آیه ۱۸۳ سوره مبارکه بقره)
وقتی شاغل، محصل، خانه دار، مادر، و از همه مهمتر دندان درد آخر سال به همراه بارش باران از بینی داشته باشی، نباید توقع خانه تکانی داشت…. هر سال، آخر سال میگویم دیگر از بعد عید استعفا میدهم ولی روز از نو و روزی از نو….
نقاشی یاد گرفتن دخترک در سال ۱۴۰۱ ، دیوارهایی رنگارنگ رقم زد و نصف دیوارها با گریه و زاری پاک شد البته با بقای رنگی که مانده است… غرزنان بیخیال دیوارها شدم…
مادر و دختری غروب خوابیدیم دو ساعت…
الان در کنار تماشای ویژه برنامه آقاحامد، بقچه را وسط گذاشتم تا بقچه پیچ کنم، دورریختنیها دور بریزم و ماندگارها بمانند….
دلتنگیهای بابا خط شد… شیشه عطر یادگار زنداداشی که ۸ سال از رفتنش گذشته بو کردم… قرآن رنگارنگ یادگار پسرعمه ام که مشوقی بود در طلبه شدن بوسیدم… عیدیهای عید غدیر برکت بقچه شدند عیدیهایی که از وقتی شمردن یادگرفتم جمع شدند برای یک حرم که هنوز لایقش نشدم… کولهای که چند سالی به نیابت من به دنبال پدر دخترک به یک مسیر عاشقانه پیاده میرود… بوسه بر دستان مادر… و لبخند بر روی داداشها و خواهرها… بقچه پیچیده شد و مهر توکل خدا بر آن زده شد… بقچههایتان را زیبا بپیچید…