21 آبان 1401
پشت سرش می آمدم، می شناختمش برایم تعجب داشت، این خانواده و دختر بدحجاب… به سر کوچه که رسید چادر را از کیف بیرون آورد مقنعه را که از سرش افتاده بود، سر کرد با چادر داخل منزل شد!!! بیشتر »
نظر دهید »
16 شهریور 1399
تا سال گذشته روضه ای ساده و بی آلایش برپا بود و من هم برای خواندن زیارت عاشورا دعوت بودم و میز تحریری های کوچک قدیم جلویم میذاشت و بعد از تمامشدن زیارت عاشورا، در استکانهای کوچکی که در هیات ها چایی میدهند با قند کوچک کنار نعلبکی و یه تیکه حلوا پذیرایی… بیشتر »