05 خرداد 1403
عجیب بیتاب بود… چند شبی بود که تغییر رویه داده بود و زود میخوابید… دوباره دیشب با این همه خستگی مسیر نمیخوابید… یکدفعه گفت بابا آب خنک یچخال بیار برام… دیدم دست زد داخل لیوان و به چشمهایش مالید، گفتم مامان چکار میکنی این… بیشتر »
نظر دهید »